سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نامه هایی که پاره کردم 1

    نظر

سلام    

این نامه را با احتیاط خواهم نوشت تا از پاره شدن در امان بماند    .

 

می خواستم بدانم در شهر شما قاصدک پیدا می شود ؟ اینجا که تا دلت     بخواهد قاصدک برای شنیدن هست   .

 

دلم که برای تو تنگ می شود کنار پنجره می نشینم و تک تک قاصدکهای عابر را مرور می کنم .

 

احساس بدی دارم :

 

گیرم حرفی برای سپردن به قاصدک نداشته باشی .

 

گیرم نمی خواهی اسم محبوبت را هیچ کس – حتی قاصدک – بداند .

 

گیرم خجالت می کشی حرفهای عاشقانه ات را – حتی در گوش قاصدک – زمزمه کنی .

 

گیرم حتی قاصدک را هم محرم رازمان نمی دانی .

 

اما ...

 

مگر نه اینکه قاصدک را برای فرستادن فوت می کنند ؟

 

پس چرا هیچ کدام از این قاصدکها عطر نفسهای تو را ندارند ؟

 

وای !

 

چرا این طور شد ؟ چرا از تو گله کردم ؟ چرا فکر نکردم شاید آدرسم را فراموش کرده باشی یا

 

باید بشتابم . می روم بیرون قاصدکی پیدا کنم تا آدرسم را برایت برساند .

 

راستی !


حالا که قاصدک هست ... این نامه را هم پاره می کنم .